جايگاه جمعه در فرهنگ اسلام
جايگاه جمعه در فرهنگ اسلام
نويسنده:محسن كاظمي
منبع:روزنامه کیهان
منبع:روزنامه کیهان
نوشتار زير ضمن بيان اهميت روز جمعه از ديدگاه قرآن، نقش و جايگاه نمازجمعه در تشكيل اجتماع مهم عبادي- سياسي و تأثيرات مثبت چنين اجتماعي در امور جامعه مسلمانان را مورد بررسي قرار داده است.
اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
اما اين مسئله از نگرش قرآن و اسلام دگرگون مي شود و براي زمان و مكان اقتدار خاصي تعريف مي شود. به اين معنا كه بخشي از زمان و يا مكان داراي اقتداري است كه در زمان و يا مكان ديگر نمي توان چنين اقتدار و توانايي را شناسايي و ردگيري كرد.
به عنوان نمونه قرآن از اوقات خاصي براي انجام وظايف عبادي ياد مي كند و بر اين نكته تأكيد مي ورزد كه قرآن الفجر مشهود است و يا استغفار در سحرگاهان از تأثير شگرفي در زندگي آدمي برخوردار مي باشد.
چنان كه از اقتدار مناطق خاصي از زمين سخن مي گويد و آن را به قداست و حرمت مي ستايد و يا سرزميني را سرزمين مبارك دانسته و سرزمين ديگري را سرزمين نامبارك برمي شمارد و ميان بلد طيب و بلد خبيث تفاوت قرار مي دهد. اين بدان معناست كه از نظر قرآن و فرهنگ اسلامي ميان زمان ها و مكان ها تفاوت هاي معناداري وجود دارد. بخشي از زمان به جهت تأثير مثبت و سازنده در تكامل بشر و رشد و شكوفايي و يا ارتباط سالم و آسان و كامل تر ميان انسان و خداوند و عالم غيب از جايگاه خاص برخوردار مي باشد.
در فرهنگ يهودي روز شنبه از جايگاه خاصي برخوردار است و تعطيلي آن روز به اين خاطر توجيه مي شود كه خداوند همه هستي را در شش روز هفته آفريده است و در روز شنبه كه از آن به يوم السبت ياد مي كنند خداوند به استراحت پرداخته است.
در انديشه و بينش يهودي تعطيلي و حرمت شنبه به سبب استراحت خداوند است كه از آفرينش هستي فارغ شده بود. هر چند كه برخي از آنان اين مسئله را به لغوب و خستگي خداوند نسبت مي دهند و قرآن آن را نكوهش مي كند اما با اين همه، مسئله، ارتباط تنگاتنگي با واقعيتي دارد كه اتفاق افتاده است. به اين معنا كه آنان شش روز هفته را روز تلاش و كار و آفرينش مي دانند چنان كه خداوند به اين كار مشغول بوده است و روز هفتم را روز استراحت و تعطيلي به شمار مي آورند.
قرآن در آيه 124 سوره نحل به اختلاف يهوديان در مسئله شنبه اشاره مي كند و مي فرمايد علت اين كه خداوند روز شنبه را براي يهوديان روز تعطيل اعلام كرد اين بود كه آنان درباره روز جمعه اختلاف كردند. در تفاسير آمده است كه خداوند روز جمعه را به عنوان روز تعطيل براي يهوديان قرار داد تا آن را گرامي بدارند ولي آنان در تعيين آن اختلاف كردند و خداوند براي اين كه اختلاف ايشان را فرونشاند روز شنبه را براي آنان تعطيل كرد. در حقيقت تغيير جمعه به شنبه به سبب سرپيچي يهوديان بوده است. (مجمع البيان ج5 و 6 ص 604)
بنابراين بايد گفت كه براساس باورهاي درست و غيرتحريف شده كه قرآن آن را تأييد مي كند شش روز، تا روز جمعه مي باشد و روز هفتم همان جمعه است نه روز شنبه. از يهوديان خواسته شده بود كه روز جمعه را احترام گذاشته و آن را تعطيل كرده و به تعظيم آن روز به عنوان ايام الله بپردازند ولي آنان از اين امر سرپيچي كردند و در ميان خويش اختلاف نمودند به گونه اي كه براي جلوگيري از اختلاف از آنان خواسته شد كه روز شنبه را تعطيل كرده و احترام بگذارند. براي تنبه و مجازات ايشان هم دستور داده شد كه هيچ گونه عملي را نمي بايست انجام دهند و هرگونه كار و تجارت در آن حرام است. با اين همه در داستان اصحاب السبت ديده مي شود كه آنان از اين حكم نيز تجاوز كرده و حرمت و احترام روز شنبه را مي شكنند و به شكار ماهي و صيد آن مي روند كه در نتيجه مجازات مي شوند و به شكل بوزينه تغيير شكل مي دهند.
از نظر مسيحيان روز يكشنبه از اعتبار و ارزش خاصي برخوردار است؛ زيرا در اين روز است كه به درخواست حواريون مائده آسماني برايشان نازل شد و آنان آن روز را جشن گرفتند و تا قيامت آن را عيد قرار دادند و تاكنون به احترام آن روز مبارك، جشن گرفته و شادي مي كنند. در اين جا اتفاقي موجب مي شود تا اين روز از روزهاي ديگر بازشناخته و از جايگاه و منزلت ويژه اي برخوردار گردد.
پس از اسلام اين روز به نام جمعه تغيير نام يافت و مردم روز عروبه را به روز جمعه تبديل كردند. از امام باقر(ع) درباره علت نام گذاري روز جمعه پرسش مي شود و آن حضرت(ع) پاسخ مي دهد كه جمعه را خداوند به دليل اجتماع مردم در اين روز جمعه ناميده است. ]تفسير نورالثقلين ج5 ص325 حديث33[
بنابر آن چه گفته شد در فرهنگ شرايع الهي روز جمعه از احترام و حرمت خاصي برخوردار بوده و مي بايست تعطيل گردد و مورد تجليل وتعظيم قرارگيرد. در اسلام اين روز از همان ارزش و اهميتي برخوردار است كه پيش از پيمان شكني يهوديان و اختلاف در ميان آنها، از اهميت و جايگاه خاص برخوردار بوده است.
خداوند در آيه9 سوره جمعه اين روز را روز اجتماع اهل ايمان براي اجرا و برگزاري مراسم خاص نماز عبادي و سياسي جمعه قرار داده است.
به نظر مي رسد كه اين حكم در مدينه نازل شده؛ زيرا زماني است كه دولت اسلامي ايجاد شده و مردمان براي دريافت احكام ديني و اجتماعي و سياسي مي بايست روزي در مركز گرد آيند تا از آن آگاه گردند.
نماز جمعه به جهت ويژگي هاي خاص خود اين زمينه را فراهم مي آورد تا پيش از نماز دو ركعتي، مسايل جامعه و دولت مطرح شود و قوانين و مقررات عبادي و سياسي به گوش مردمان برسد.
در اين روز برخلاف روزهاي ديگر، اذان، مورد تأكيد است؛ زيرا اذان به معناي اعلان رسمي اجتماع مي باشد و دولت اسلامي با اذان و اعلان رسمي مي كوشد تا اجتماعي سياسي و عبادي را به طور رسمي برقرار كند و از همگان به عنوان امت بخواهد كه در اين اجتماع حاضر شوند. ]جمعه آيه9[
جاي ديگري كه از اذان سخن به ميان مي آيد روز حج اكبر است كه مواضع رسمي دولت اسلامي از سوي پيامبر خدا اعلام مي شود و به شكل برائت از دشمنان به گوش همگان مي رسد. اين مسئله نشان مي دهد كه ميان برائت از دشمنان كه امري سياسي است و اذان براي گردهمايي رسمي شهروندان، ارتباط تنگاتنگي وجود دارد و نمي توان ارزش اذان به عنوان نماد اعلام رسمي گردهمايي را ناديده گرفت.
آيات سوره جمعه بيانگر نكاتي خاص درباره ارزش و جايگاه روز جمعه و نماز جمعه به عنوان ميتينگ سياسي و اجتماعي است. در اين روز ياد خدا پس از نماز جمعه به عنوان زمينه رستگاري مطرح مي شود. يادكرد بسيار خداوند به اين معناست كه انسان مي بايست توجه ويژه اي به خداوند در اين روز داشته باشد. حضور در اجتماع تبعات زيادي دارد به ويژه كه اين ذكر خدا پس از نماز مطرح مي شود كه اجازه داده شده است تا مردمان به تجارت بپردازند و خريد و فروش كنند. اين بدان معناست كه مردم در اجتماع و خريد و فروش ممكن است از ياد خدا غافل شوند از اين رو مستحب شده است كه خدا را بسيار ياد كنند تا در دام شيطان و فراموشي و غفلت نيافتند.
حضور در اجتماع و مباحث سياسي و اجتماعي و اقتصادي عامل مهمي در غفلت انسان از خداست ولي ياد كرد خدا موجب مي شود تا از تأثيرات منفي اجتماعات سياسي و اجتماعي و كشمكش ها و نزاع ها و داد و ستدها كاسته شده و نوعي اعتدال و تعادل ميان دنيا و آخرت برقرارگردد.
تعطيل روز جمعه و پرداختن به مسائل سياسي و عبادي و اجتماعي بيانگر اهميت و نقش نماز جمعه در مسايل دولتي و رشد فكري و فرهنگي انسان مي باشد. در اين روز مردمان موظف شده اند كه با حضور در اجتماع سياسي و عبادي و اقتصادي، مشروعيت نظام را تاييد كنند و يك صدا با دولت اعلام بيعت هفتگي نمايند و مسايل اجتماعي خويش را حل كرده و با حضور در نماز جمعه وحدت آفرين، هم از دنيا و هم از آخرت بهره گيرند.
روز جمعه و نماز جمعه را مي توان نمونه عالي و عيني و كامل از جامعيت تفكري اسلامي برشمرد. اسلام به خوبي در اين جا نشان مي دهد كه آييني جامع ميان دنيا و آخرت و عبادت و سياست و آرامش و آسايش و اقتصاد و فرهنگ و امور ديگر مي باشد. در عين حال كه مي كوشد تا آدمي را با ذكر و ياد كرد خدا به كمال فردي و روحي ببرد، مي كوشد تا دنيا و آخرتش را به هم پيوند زند و ميان سياست و عبادت ارتباط ايجاد نمايد.
اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
زمان و مكان از ديدگاه قرآن
اما اين مسئله از نگرش قرآن و اسلام دگرگون مي شود و براي زمان و مكان اقتدار خاصي تعريف مي شود. به اين معنا كه بخشي از زمان و يا مكان داراي اقتداري است كه در زمان و يا مكان ديگر نمي توان چنين اقتدار و توانايي را شناسايي و ردگيري كرد.
به عنوان نمونه قرآن از اوقات خاصي براي انجام وظايف عبادي ياد مي كند و بر اين نكته تأكيد مي ورزد كه قرآن الفجر مشهود است و يا استغفار در سحرگاهان از تأثير شگرفي در زندگي آدمي برخوردار مي باشد.
چنان كه از اقتدار مناطق خاصي از زمين سخن مي گويد و آن را به قداست و حرمت مي ستايد و يا سرزميني را سرزمين مبارك دانسته و سرزمين ديگري را سرزمين نامبارك برمي شمارد و ميان بلد طيب و بلد خبيث تفاوت قرار مي دهد. اين بدان معناست كه از نظر قرآن و فرهنگ اسلامي ميان زمان ها و مكان ها تفاوت هاي معناداري وجود دارد. بخشي از زمان به جهت تأثير مثبت و سازنده در تكامل بشر و رشد و شكوفايي و يا ارتباط سالم و آسان و كامل تر ميان انسان و خداوند و عالم غيب از جايگاه خاص برخوردار مي باشد.
اهميت روز جمعه
در فرهنگ يهودي روز شنبه از جايگاه خاصي برخوردار است و تعطيلي آن روز به اين خاطر توجيه مي شود كه خداوند همه هستي را در شش روز هفته آفريده است و در روز شنبه كه از آن به يوم السبت ياد مي كنند خداوند به استراحت پرداخته است.
در انديشه و بينش يهودي تعطيلي و حرمت شنبه به سبب استراحت خداوند است كه از آفرينش هستي فارغ شده بود. هر چند كه برخي از آنان اين مسئله را به لغوب و خستگي خداوند نسبت مي دهند و قرآن آن را نكوهش مي كند اما با اين همه، مسئله، ارتباط تنگاتنگي با واقعيتي دارد كه اتفاق افتاده است. به اين معنا كه آنان شش روز هفته را روز تلاش و كار و آفرينش مي دانند چنان كه خداوند به اين كار مشغول بوده است و روز هفتم را روز استراحت و تعطيلي به شمار مي آورند.
قرآن در آيه 124 سوره نحل به اختلاف يهوديان در مسئله شنبه اشاره مي كند و مي فرمايد علت اين كه خداوند روز شنبه را براي يهوديان روز تعطيل اعلام كرد اين بود كه آنان درباره روز جمعه اختلاف كردند. در تفاسير آمده است كه خداوند روز جمعه را به عنوان روز تعطيل براي يهوديان قرار داد تا آن را گرامي بدارند ولي آنان در تعيين آن اختلاف كردند و خداوند براي اين كه اختلاف ايشان را فرونشاند روز شنبه را براي آنان تعطيل كرد. در حقيقت تغيير جمعه به شنبه به سبب سرپيچي يهوديان بوده است. (مجمع البيان ج5 و 6 ص 604)
بنابراين بايد گفت كه براساس باورهاي درست و غيرتحريف شده كه قرآن آن را تأييد مي كند شش روز، تا روز جمعه مي باشد و روز هفتم همان جمعه است نه روز شنبه. از يهوديان خواسته شده بود كه روز جمعه را احترام گذاشته و آن را تعطيل كرده و به تعظيم آن روز به عنوان ايام الله بپردازند ولي آنان از اين امر سرپيچي كردند و در ميان خويش اختلاف نمودند به گونه اي كه براي جلوگيري از اختلاف از آنان خواسته شد كه روز شنبه را تعطيل كرده و احترام بگذارند. براي تنبه و مجازات ايشان هم دستور داده شد كه هيچ گونه عملي را نمي بايست انجام دهند و هرگونه كار و تجارت در آن حرام است. با اين همه در داستان اصحاب السبت ديده مي شود كه آنان از اين حكم نيز تجاوز كرده و حرمت و احترام روز شنبه را مي شكنند و به شكار ماهي و صيد آن مي روند كه در نتيجه مجازات مي شوند و به شكل بوزينه تغيير شكل مي دهند.
از نظر مسيحيان روز يكشنبه از اعتبار و ارزش خاصي برخوردار است؛ زيرا در اين روز است كه به درخواست حواريون مائده آسماني برايشان نازل شد و آنان آن روز را جشن گرفتند و تا قيامت آن را عيد قرار دادند و تاكنون به احترام آن روز مبارك، جشن گرفته و شادي مي كنند. در اين جا اتفاقي موجب مي شود تا اين روز از روزهاي ديگر بازشناخته و از جايگاه و منزلت ويژه اي برخوردار گردد.
جمعه در جاهليت و اسلام
پس از اسلام اين روز به نام جمعه تغيير نام يافت و مردم روز عروبه را به روز جمعه تبديل كردند. از امام باقر(ع) درباره علت نام گذاري روز جمعه پرسش مي شود و آن حضرت(ع) پاسخ مي دهد كه جمعه را خداوند به دليل اجتماع مردم در اين روز جمعه ناميده است. ]تفسير نورالثقلين ج5 ص325 حديث33[
بنابر آن چه گفته شد در فرهنگ شرايع الهي روز جمعه از احترام و حرمت خاصي برخوردار بوده و مي بايست تعطيل گردد و مورد تجليل وتعظيم قرارگيرد. در اسلام اين روز از همان ارزش و اهميتي برخوردار است كه پيش از پيمان شكني يهوديان و اختلاف در ميان آنها، از اهميت و جايگاه خاص برخوردار بوده است.
خداوند در آيه9 سوره جمعه اين روز را روز اجتماع اهل ايمان براي اجرا و برگزاري مراسم خاص نماز عبادي و سياسي جمعه قرار داده است.
به نظر مي رسد كه اين حكم در مدينه نازل شده؛ زيرا زماني است كه دولت اسلامي ايجاد شده و مردمان براي دريافت احكام ديني و اجتماعي و سياسي مي بايست روزي در مركز گرد آيند تا از آن آگاه گردند.
نماز جمعه به جهت ويژگي هاي خاص خود اين زمينه را فراهم مي آورد تا پيش از نماز دو ركعتي، مسايل جامعه و دولت مطرح شود و قوانين و مقررات عبادي و سياسي به گوش مردمان برسد.
در اين روز برخلاف روزهاي ديگر، اذان، مورد تأكيد است؛ زيرا اذان به معناي اعلان رسمي اجتماع مي باشد و دولت اسلامي با اذان و اعلان رسمي مي كوشد تا اجتماعي سياسي و عبادي را به طور رسمي برقرار كند و از همگان به عنوان امت بخواهد كه در اين اجتماع حاضر شوند. ]جمعه آيه9[
جاي ديگري كه از اذان سخن به ميان مي آيد روز حج اكبر است كه مواضع رسمي دولت اسلامي از سوي پيامبر خدا اعلام مي شود و به شكل برائت از دشمنان به گوش همگان مي رسد. اين مسئله نشان مي دهد كه ميان برائت از دشمنان كه امري سياسي است و اذان براي گردهمايي رسمي شهروندان، ارتباط تنگاتنگي وجود دارد و نمي توان ارزش اذان به عنوان نماد اعلام رسمي گردهمايي را ناديده گرفت.
آيات سوره جمعه بيانگر نكاتي خاص درباره ارزش و جايگاه روز جمعه و نماز جمعه به عنوان ميتينگ سياسي و اجتماعي است. در اين روز ياد خدا پس از نماز جمعه به عنوان زمينه رستگاري مطرح مي شود. يادكرد بسيار خداوند به اين معناست كه انسان مي بايست توجه ويژه اي به خداوند در اين روز داشته باشد. حضور در اجتماع تبعات زيادي دارد به ويژه كه اين ذكر خدا پس از نماز مطرح مي شود كه اجازه داده شده است تا مردمان به تجارت بپردازند و خريد و فروش كنند. اين بدان معناست كه مردم در اجتماع و خريد و فروش ممكن است از ياد خدا غافل شوند از اين رو مستحب شده است كه خدا را بسيار ياد كنند تا در دام شيطان و فراموشي و غفلت نيافتند.
حضور در اجتماع و مباحث سياسي و اجتماعي و اقتصادي عامل مهمي در غفلت انسان از خداست ولي ياد كرد خدا موجب مي شود تا از تأثيرات منفي اجتماعات سياسي و اجتماعي و كشمكش ها و نزاع ها و داد و ستدها كاسته شده و نوعي اعتدال و تعادل ميان دنيا و آخرت برقرارگردد.
تعطيل روز جمعه و پرداختن به مسائل سياسي و عبادي و اجتماعي بيانگر اهميت و نقش نماز جمعه در مسايل دولتي و رشد فكري و فرهنگي انسان مي باشد. در اين روز مردمان موظف شده اند كه با حضور در اجتماع سياسي و عبادي و اقتصادي، مشروعيت نظام را تاييد كنند و يك صدا با دولت اعلام بيعت هفتگي نمايند و مسايل اجتماعي خويش را حل كرده و با حضور در نماز جمعه وحدت آفرين، هم از دنيا و هم از آخرت بهره گيرند.
روز جمعه و نماز جمعه را مي توان نمونه عالي و عيني و كامل از جامعيت تفكري اسلامي برشمرد. اسلام به خوبي در اين جا نشان مي دهد كه آييني جامع ميان دنيا و آخرت و عبادت و سياست و آرامش و آسايش و اقتصاد و فرهنگ و امور ديگر مي باشد. در عين حال كه مي كوشد تا آدمي را با ذكر و ياد كرد خدا به كمال فردي و روحي ببرد، مي كوشد تا دنيا و آخرتش را به هم پيوند زند و ميان سياست و عبادت ارتباط ايجاد نمايد.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}